رهاسادات  رهاسادات ، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 2 روز سن داره
رونیا ساداترونیا سادات، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره

نفس های مامان و بابا رها و رونیا

کارهای جدید رها جون در 4 ماهی

رها جون امروز دقیقاً ٤ ماه ١٦ روزش شده خیلی کارهای جالب می کنه حسابی هم شیرین شده موقع خواب دستاشو بالا می بره و پتو رو روی سرش می کشه ، عادت کرده موقع خواب باید روی چشماشو بپوشانیم . دهانشو به هم فشار می ده و آب دهانشو بیرون می ریزه و سعی می کنه صدا از دهانش در بیاره  ، آنقدر این کار رو تکرار می کنه که تمام صورتش خیس می شه . با دستاش ، پاهاشو می گیره . پستونکشو  با دستاش از دهانش بیرون می یاره و سعی می کنه دوباره تو دهانش بگذاره . تازگیها هم خیلی خیلی غریبی می کنه ، این یکی رو نمی دونم چکار کنم . خنده های صدا دار می کنه . وقتی اسمشو صدا می کنیم به طرف صدا سرشو بر می گردونه . با دستای کوچولوش ، تک تکانویش ...
11 اسفند 1390

من 5 ماه شدم

امروز من ٥ ماه و ٤ روزم شده ، خیلی بزرگ شدم . یکم هم سنگین شدم ، کمر مامان جونم درد می گیره هی منو بغل می کنه ، آخه من دوست دارم منو بغل کنه تا همه جا رو ببینم ، دست مامان جونم درد نکنه که این قدر برام زحمت می کشه ، خیلی مامانم رو دوست دارم ، اگه شب کنارم نخوابه و برام شعر نخونه ، گریه می کنم . پستونک هم خیلی دوست دارم ، شبها باید حتماً بخورم، یک کیفی داره   تازه غلت هم می زنم ، یکم برام سخته ولی دوست دارم . چند شب پیش هم که برف آمده بود با مامان و بابا رفتیم بیرون و از من عکس گرفتند ، خیلی کیف کردم ولی آخرش دیگه تو ماشین تو بغل مامانم خوابم برد . تازه یک چیز دیگه ، دیشب هم رفتیم خونه خاله جون زلیخا ، یک نی نی آنجا بود ...
11 اسفند 1390
1